مقدمه
پدیده چاپلوسی (تملق و ستایش اغراقآمیز) در بدنه مدیریت دولتی و رسانهها، فراتر از یک رفتار فردی، به آسیبی ساختاری تبدیل شده است. این الگو با تهدید سلامت اداری، اعتماد عمومی و کارآمدی نظام حکمرانی، نیازمند واکاوی ریشهها و ارائه راهکارهای عملیاتی است. در این یادداشت، با رویکردی میانرشتهای (علوم سیاسی، جامعهشناسی، روانشناسی و رسانه) به این موضوع پرداخته میشود.
الف) ریشهشناسی: چرا چاپلوسی نهادینه میشود؟
۱. ساختارهای معیوب قدرت (نگاه سیاسی):
– تمرکز قدرت بدون مکانیزمهای نظارتی مؤثر، مدیران را به سمت پذیرش تملق سوق میدهد.
– نظام انتصابات بر پایه «وفاداری شخصی» نه شایستگی، چاپلوسی را به ابزار بقا تبدیل میکند.
– معیارهای مبهم ارزیابی عملکرد، «رضایت مافوق» را جایگزین شاخصهای عینی میکند.
۲. فرهنگ سازمانی بیمار (نگاه مدیریتی):
– فرهنگهای مبتنی بر ترس، انتقاد را هزینهبردار و چاپلوسی را سودآور میکنند.
– سیستمهای پاداش معیوب، چاپلوسان را پیشرفت میدهد و صادقان را حذف میکند.
۳. بحرانهای روانشناختی (نگاه روانشناسی):
– نیاز مدیران به تأییدِ دائمی و ترس کارکنان از تبعات انتقاد، چرخه چاپلوسی را تقویت میکند.
– سوگیریهای شناختی مانند «اثر هالهای»، مدیران را در تشخیص تملق ناتوان میکند.
۴. زمینههای اجتماعی-رسانهای (نگاه جامعهشناسی):
– رسانههای وابسته به بودجه دولتی، استقلال حرفهای را فدای منافع مالی میکنند.
– فرهنگهای «قدرتفاصله بالا»، چاپلوسی را به هنجاری غیرقابلاجتناب تبدیل میکند.
ب) پیامدهای ویرانگر: هزینههای پنهان چاپلوسی
– تخریب شایستهسالاری: ارتقای افراد ناکارآمد بر پایه تملق.
– تضعیف پاسخگویی: پنهانسازی فساد در پوشش ستایشهای بیقیدوشرط.
– فروپاشی اعتماد عمومی: بیاعتمادی به دولت و رسانه به عنوان پیامد چاپلوسی آشکار.
– کاهش نوآوری: حذف صداهای منتقد و ایدههای خلاقانه.
– تسهیل فساد: تبدیل چاپلوسی به دروازهای برای رانتخواری و پارتیبازی.
نکته کلیدی: چاپلوسی تنها یک «رفتار» نیست؛ سیستمی برای توزیع قدرتِ معیوب است.
ج) راهکارهای چندسطحی: از نظریه تا عمل
۱. اصلاحات نهادی (سطح کلان):
– نهادسازی برای شفافیت:
– اجرای قوانین «دسترسی آزاد به اطلاعات»
– تقویت نهادهای ناظر مستقل (دیوان محاسبات، سازمان بازرسی کل)
– بازطراحی نظام انتصاب:
– ارزیابی ۳۶۰ درجه مدیران با مشارکت زیردستان و ذینفعان
– گزینش مدیران بر پایه شاخصهای شایستگیمحور
۲. تحول در مدیریت (سطح سازمانی):
– بازتعریف فرهنگ سازمانی:
– جایگزینی «ترس» با «اعتماد» و «انتقادپذیری»
– الگوسازی رهبران در پذیرش بازخوردهای صادقانه
– طراحی سازوکارهای حفاظتی:
– ایجاد سامانههای امن گزارشدهی (Whistleblowing) بدون ترس از آزار
۳. مداخلات روانشناختی (سطح فردی):
– آموزش مهارتهای حرفهای:
– کارگاههای «هوش هیجانی» برای تشخیص و مقاومت در برابر چاپلوسی
– تمرین «جرأتورزی» برای بیان انتقادهای سازنده
– مشاورههای تخصصی برای مدیران:
– کاهش وابستگی روانی به تأیید بیرونی
۴. اصلاح نظام رسانهای:
– استقلال مالی رسانهها:
– توسعه مدلهای درآمدی غیردولتی (اعضایاری، اشتراک)
– تقویت نهادهای ناظر بر اخلاق رسانهای:
– جریمه رسانههای متخلف در انتشار محتواهای تملقآمیز
نتیجهگیری: چالش تغییر، ضرورتی فوری
چاپلوسی در مدیریت دولتی و رسانه، تجزیهکننده بنیانهای توسعه است. مقابله با آن نیازمند ارادهای سهگانه است:
۱. اراده سیاسی برای اصلاح ساختارهای نهادی
۲. اراده مدیریتی برای تحول فرهنگ سازمانی
۳. اراده حرفهای در رسانهها و جامعه مدنی
پایانِ چاپلوسی، آغازِ حکمرانیِ عقلانی است: حکمرانی که در آن «صداقت» بر «تملق» و «شایستگی» بر «رابطه» پیروز میشود. این تحول نه انتخابی، که ضرورتی برای بقای نظام اداری است.
فعال سیاسی | 1404/04/30
دیدگاهها